فاش

فاش

هنر و سینما , شعر و ترانه , نقد و تحلیل , وب نوشتهای محمد احمدزاده
فاش

فاش

هنر و سینما , شعر و ترانه , نقد و تحلیل , وب نوشتهای محمد احمدزاده

"سازمان " صدا و سیمای استان آذربایجان غربی ؛ یک خیانت بزرگ

"سازمان " صدا و سیمای استان آذربایجان غربی ؛ یک خیانت بزرگ

نقدی بر عملکرد شبکه استانی در ماه مبارک رمضان


ماه مبارک رمضان همواره فرصت مناسبی برای رسانه ها بوده است تا با استفاده از معنویت عمومی جامعه , مخاطبان بیشتری را با برنامه های خود همراه کرده و از موقعیتی که مختص رسانه های داخلی است استفاده کند . از آنجا که پرداختن به مسائل مذهبی و آیین های دینی , جزء اولویت های شبکه های ماهواره ای و رسانه های بیگانگان نیست , و بر عکس به عنوان فسلفه ی وجودی سازمان صدا و سیما مطرح است , این امتیاز طلایی , امکانی طلایی تر ، برای جذب مخاطب و اثرگزاری را فراهم می آورد . اگر عملکرد سیمای استانی در ماه مبارک امسال مورد بررسی قرار گیرد , شاید بتوان به برداشتی از ماهیت این شبکه رسید .

برنامه های تولیدی مختص ماه رمضان در سیمای آذربایجان غربی ؛ محدود به برنامه ی ترکیبی- زنده ی " رحمت آیی " مخصوص افطار , برنامه ی ترکیبی - ضبطی "سحر رایحه سی" مخصوص سحرگاه و برنامه ی " شبهای رمضان " با سخنرانی مذهبی است که ابتدایی ترین نقد درباره ی پیشفرض برنامه سازان سیماست . این که اصلا رسانه ی تلوزیون چیست ؟ و چه قابلیت هایی دارد ؟

مسلما اهمیت روحانیت و روحانیون در هدایت فکری جامعه بر هیچ کس پوشیده نیست و نخواهد بود , اما سوال اینجاست , مخاطبی که در بهترین حالت باید همه ی برنامه های شما را تماشا کند دقیقا چند ساعت پای منبر نشسته است ؟ همانطور که میدانید منبر خود یک رسانه است که از صدر اسلام تاکنون نقش اصلی را در تحولات دینی و اجتماعی بر عهده داشته است , رسانه ای با ادبیات خودش , که مخاطب با درک قوانین ارتباطی آن , به مسجد می رود , مینشیند و به دقت گوش می دهد ؛ اما این قوانین و آداب ارتباطی در قابهای دیگر صدق نمی کند , تلوزیون اساسا یک سرگرمی است , نمی توان آن را تبدیل به مدرسه یا دانشگاه یا هر مکان دیگری کرد , برنامه ساز به راحت ترین صورت ممکن یک صندلی میگذارد , روحانی می نشیند و شروع به بیان پیام های یک سویه با ادبیات منبری می کند ؛ برنامه ی افطار , سوالات شرعی , سخنرانی , سحری , اخبار و ... و صاحب رسانه هیچ فکر نمی کند مخاطب خسته ی دم افطار حوصله ی این بحث های سنگین را ندارد حتی در برنامه هایی هایی که تک مجری دارند مثلا در برنامه ی "سحر رایحه سی" دقیقا همان خطابه های مذهبی بدون ذره ای نوآوری ادا می شوند : "مردم خوب باشید , فلسطین خوب است "... امروز یک کودک هم میداند بزرگترین حربه ی دشمن در سال های اخیر مخصوصا در کودتای آمرکایی – انگلیسی سال 88 ؛ به چالش کشیدن همین دفاع از فلسطین بود , فکر میکنید همین چند نماهنگ و سخنرانی تک گویانه , تاثیری در این میان دارد ؟

من اصلا طرفدار حذف شدن روحانیت از رسانه نیستم بلکه در مورد درست ترین راه استفاده از این مهم حرف می زنم , این فکر که برنامه ی مذهبی باید یک خطابه گر داشته باشد دقیقا اثر گذاری گفتگوهای دینی را کاهش می دهد , آقایان برنامه ساز اعلام کرده اند هدفشان از تولیدات رمضان " آشنایی قشر جوان با مفاهیم دینی بوده است " , چگونه انتظار دارید بدون ذره ای بحث تحلیلی و چالشی به قشر جوان نا آشنا با مسائل دینی دست بیابید ؟ این نوع تبلیغ فقط اهل منبر را جذب میکند , با مخاطبی که "من و تو" میبیند و "شباهنگ" تماشا میکند چه کرده اید؟ حضرت آقا در جایی فرموده اند : " فیلم دینی , فیلمی نیست که در آن قرآن تلاوت شود یا حدیثی گفته شود " یعنی قاب فرق می کند , سال ها پیش شبکه ی سه با برنامه ی ماه عسل مطرح کرد به جای اینکه بنشینیم بگوییم این خوب است این بد است , میتوانیم خوب بودن و بد بودن را از بین مردم بیرون بکشیم , دقیقا مفهومی که برنارد کوهن به عنوان نظریه ی برجسته سازی در زمینه ی رسانه مطرح میکند : " به مخاطب نگوییم چطور فکر کن بگوییم به چه چیزی فکر کن ". اما متاسفانه آقایان اصلا کاری با مخاطب ندارند , در بهترین ساعات پخش ؛ نماهنگ هایی از محمد اصفهانی پخش میشود که مربوط به 15 سال قبل است و تماشایش برای خود اصفهانی دشوار  .

این بزرگترین اشکال مفهومی کار است , لطفا بگویید این تلوزیون است یا تریبون دولتی که فلان مسئول می آید و از خدماتش در برنامه ی افطار می گوید و همه چیز گل و بلبل تمام می شود ؟ این چه تبلیغی است که حتی نمی توانیم مخاطب را درگیر مباحث کنیم ؟ چرا باید از مقاومت ملی بشار اسد در سوریه یا بنای غرب بر بحران سازی از دریاچه ی ارومیه و هزاران موضوع روز دیگر چیزی نشنویم و به جای آن ساعت ها انتزاعی ترین مباحث ممکن را دقیقا به همان شیوه بیست سال قبل از همان آدمهای بیست سال قبل ببینیم ؟

همه ی اینها مقدمه بودند تا به اصلی ترین معضل صدا و سیمای آذربایجان غربی برسیم , که البته همیشه وجود داشته است ولی در این گونه ایام نمود بیشتری پیدا کرده است , صدا و سیما یک سازمان است نه یک رسانه !

در یک رسانه هیچوقت کسی نمی تواند هم مجری باشد هم تصویر بردار هم تهیه کننده و هم بازیگر , یک رسانه به دغدغه ی مخاطبش نگاه می کند نه به خوشایند مسئولین ترسویی که حتی از مطرح شدن پرونده ی کاریشان می ترسند , این دقیقا فرموده ی حضرت آقاست که در جامعه محیط گفتگو و کرسی های آزاد اندیشی راه بیاندازید اما متاسفانه این جسارت در شبکه ی استانی و مسئولینش دیده نمی شود , مشکل از اینجا شروع می شود و بی تخصصی تا جایی ادامه می یابد که برنامه ساز به جای نگاه کاربردی به دین , سوال اولین برنامه ی افطار را اینگونه طرح میکند که فلان واژه چند بار در قرآن تکرار شده است ؟ حالا یافتن پاسخ به چه درد مخاطب میخورد ؟ خود قرآن کریم در سوره ی کهف بیان می دارد مهم نیست اصحاب کهف چند نفر بوده اند , مهم فهمی است که باید ایجاد شود .

شما در عملکردشبکه ی استانی نمی توانید حتی یک مورد از برنامه های یاد شده بیاورید که نمونه ی آن قبلا در رسانه های سراسری انجام نشده باشد , چه نیازی است که یک نفر برای خواندن چهار تا اس ام اس پشت لپتاب بنشیند؟ جز این که بخواهیم ادای متفاوت بودن در بیاوریم و دردا که تفاوت در ظواهر نیست , شما با تعریف ظواهر دینی فضایی ساخته اید که مخاطب با نیم ساعت تماشای شما لاجرم یاد بیماری و مرگ و درماندگی می افتد و در مرور زمان ناخودآگاهش از مسائل دینی دچار کسالت می شود , کدام برنامه ی مذهبیتان نشاط آفرین است ؟ البته واقعا مواردی باعث خنده می شوند , در برنامه ی سحر مجری به بیمارستان امام رضا رفته است و از پذیرش بیمارستان می پرسد : " خوشحال هستید ؟ " و بعد نتیجه میگیرد چقدر انسان های فداکاری پیدا میشوند ... گفتگو های تصنعی و کاغذی به هیچ درد مخاطبی که چند کانال آن سو تر فرزاد جمشیدی را پیش رو دارد , نمی خورد ؛ یک دکتر و استاد مسائل دینی را به عنوان مجری در برنامه ی افطار گذاشته ایم که بیشترین کارش پرسیدن دوخط سوال است و تک گویی های طولانی سحری را به کسی سپرده ایم که نه تخصص شاملی در این زمینه دارد و نه قدرت بیان گیرایی ؛ طراحی صحنه ی هر دو کار بیشتر طراحی فتوشاپ است تا صحنه آرایی , هنوز تصور میشود برای این که فضای برنامه مذهبی شود باید یک بنر بزرگ بدهیم با نقش اسلیمی و لفظ "رمضان" بزنند و کلوز بگیریم روی نوشته ها , دوربین در برنامه ی افطار 600 بار تراولینگ به راست و چپ میکند و زیر و بم گلدان را دور میزند ؛ آنقدر ناشیانه این کار تکرار می شود که انسان نگران فیلم بردار و مهره های کمرش از خود می پرسد  " این که بیشتر گیج کننده است تا سرگرم کننده ... " , باور کنید بیننده آنقدر شعور دارد که آرم محو شده ی شبکه های دیگر را زیر ربنای قبل از اذان و هر بخش دیگری ببیند و از این حد ناتوانی در ساختن یک نماهنگ گرافیکی متعجب شود .

هزاران مورد اینچنینی از همین تولیدات محدود این ماه سیما می توان گفت , که نتیجه ی بی تخصصی و عدم دغدغه مندی در جذب مخاطب است که آن هم از بروکراسی محافظه کارانه ی صدا و سیمای ارومیه ناشی میشود ,  در کنار این معضلات اساسی , می توان از نقاط مثبتی هم حرف زد که البته فقط کپی خوبی از رسانه های پایتخت هستند , گزارش های کاربردی از مشکلات مردم , گویش های پزشکی در مورد ماه رمضان , استفاده از نرم افزاری که لحظات اذان صبح را در تمامی شهر های استان نشان میداد , پخش زنده مراسم شبهای قدر از شهر های دیگر استان , توجه به زلزله اخیر و  ... مواردی از این دست هستند که مسلما نمی توان جنبه های مثبت آنها را نفی کرد , بالاخص درس گرفتن از استدیو برنامه ی افطار پارسال که در هوای آزاد بود و عوامل در کمال تعجب اصلا پیش بینی اختلالات جوی را نکرده بودند , در یکی از اجرا ها ناگهان باران شروع به باریدن کرد و فضای کمیکی ایجاد شد , خانم مجری چتر سیاه به دست داشت و روحانی میهمان چتری صورتی رنگ را به زحمت زیر باد و باران نگه داشته بود ...

حقیر قصد داشتم به بررسی مشروح هرکدام از برنامه ها بپردازم اما متاسفانه دیدم باز سر از همان مشکل همیشگی در می آوریم و بهتر است زیاد خودمان را خسته نکنیم , باید گفت شاه کلید عقب ماندگی صدا و سیمای آذربایجان غربی و این که به راحتی میتوان از کیفیت برنامه ها و بدون نگاه کردن به آرم شبکه , ضعف آن را تشخیص داد ؛ در "سازمانی" بودن آن است , این رکود مرگبار که بعضی ها بیست سی سال است فقط یک کار را با همان کیفیت انجام می دهند و جامعه اصلا بازتابی در رسانه ندارد , ناشی از عدم رقابت و قانع بودن به وضع موجود است , توی باقالی ها سیر کردن و چشم بستن به صید مخاطبان توسط ماهواره ها و شبکه های دیگر , از هیچ رسانه ای بر نمی آید , رسانه اجازه نمی دهد کسی که حرف جدیدی برای گفتن ندارد مقابل دوربین بنشیند , بحث بحث هزینه نیست بحث نوع نگاه به همین هزینه های محدود است , تعداد کارمندان بی بی سی فارسی یک سوم صدا و سیمای ما هم نیست یا مثلا در برنامه های ماه خدا , این شبها , ماه عسل , گفتگوی تنهایی و ... اتفاق خارق العاده ای نیافتاده است , بلکه فقط سعی کرده اند طور دیگری به مساله ی دین نگاه کنند و این " طور دیگری " از ویژگی های رسانه است . مسلما باید بیشتر در مورد تناقض سازمان و رسانه حرف زد .

 آقای شبکه ی استانی سیمای آذربایجان غربی , کبکی که در ضرب المثل های قدیمی سرش را زیر برف کرده بود امروز یخ زده است , لطفا بدانید سازمان صدا و سیمای استان آذربایجان غربی یک خیانت بزرگ است به مردم و بیت المال , رسانه شوید خواهشا ؛ ولا غیر .



+ لینک اختصاصی این مطلب در جوان پرس



بی دار

باشد یه خیر ان شاء الله

جمهوری گل محمدی





سلمان هراتی

در جوانی مرد , شاید بزرگ ترین ویژگی زندگی اش این بود

که جوان زیست

و جوان ماند

هیچوقت ادا نداد

کلام محکم و گیرایش در خدمت خودش بود

و  آرمانی که برایش زیسته بود ...

به خاطر همین است

که هر کتابفروشی می روی کسی نمیشناسدش

بعید نیست شما هم نشناسیدش !

در عوض همه جا پر است از اداهای روشنفکری و پوچ گرایی حسین پناهی و فروغ و هدایت !

- اداهایی که جز بر خودکشی و وطن کشی منتهی نمی شوند و نشدند ! -

سلمان عاشق بود

و زنده زیست ,

نا امید شد اما امید را چاره دانست ...

راستی

میدانی شعر زیر را خطاب به چه کسی سروده است ؟


شعر در ادامه مطلب

 

 

 

 

ادامه مطلب ...

اندیشه کن

اندیشه کن


اندیشه کن رسیدنُ

اگر چه دور از رفتنه

رفتن رسیدن میاره

رفتن تو رسیدنه

 

بی دار

باشد به خیر انشاءالله

یک مادر , یک خاطره و یک نماهنگ

یک مادر , یک خاطره و یک نماهنگ

.

فکر کنم اردیبهشت ماه بود , سال نود

آخرین سال دانشگاه

یکی از بچه های بسیج دانشگاه بهم زنگ زد

می دونست خراب این قصه هام

گفت قراره آخر هفته سه چهار تا شهید گمنام بیارن دانشگاه

کارای نماهنگ و نوا های مراسمو سپرد بهم

اومدن

دیدن

چند تا گلبرگ از گلایل تابوتاشون برداشتم

هنوز دارم ...

.

حالا چرا از اون روز گفتم ؟

دیشب دومین برنامه ی ماه عسل بود

نمیدونم دیدی یا نه , سه تا مادر شهید آورده بودن

یکیش همونیه که تو کلیپه هست

از اینترنت پیداش کرده بودم ...

یه لحظه برگشتم به اون روزا

خیلی درد داره تو نگاش

تا دیدمش گفتم

خودشه مادری عکس بچه شو دستش گرفته بود و دنبالش می گشت ...

مادری که نه سیاسیه نه هنریه نه تجاریه ... نه هیچکدوم

مادری که عشقیه فقط .

.

میتونی نماهنگو با صدای علی لهراسبی تماشا کنی

فیلم مراسمیو که آهنگو گذاشتم روش ؛ شانسی پیدا کردم

اگه بازیگر می آوردم هم به اون خوبی در نمی اومد ...

 



بی دار

باشد به خیر انشاءالله