فاش

فاش

هنر و سینما , شعر و ترانه , نقد و تحلیل , وب نوشتهای محمد احمدزاده
فاش

فاش

هنر و سینما , شعر و ترانه , نقد و تحلیل , وب نوشتهای محمد احمدزاده

یک برنامه تلوزیونی روی پرده !

نوشته ای بر فیلم ” کلاه قرمزی و بچه ننه ”


در طول مدت اکران کلاه قرمزی و بچه ننه ؛ سومین ساخته از فیلم های کلاه قرمزی نقد های فراوانی در مورد این اثر خواندم و متاسفانه چیزی که در اکثریت موارد مشاهده کردم ؛ بیان نوستالژی ها و علاقه های دوران کودکی و تحمیدیه های یک برنامه ی تلوزیونی بود , بی جهت نیست که بیش از نفس سینما حاشیه های آن در این مرز و بوم طرفدار دارد و حتی نگاه عموم سینماگران را شکل می دهد . کلاه قرمزی جدای از هر پیشینه و محبوبیتی که بر دوش می کشد , وقتی در ظرف سینما جای می گیرد باید یک فیلم سینمایی باشد ولا غیر , بقیه هر چه هست حاشیه است ؛ و نه بر عموم , که بر سینما دوستان و سینما فهمان واجب است ؛ پیش از هر نگاهی “سینماییت” اثر را مورد تحلیل قرار دهند , حال آنکه خود حقیر از کلاه قرمزی بازان دهه ی شصتی و قهقه زنان شخصیت ها و تکه کلام هایشان هستم … اما افسوس که بحث حاضر در مورد سینماست .



فیلمنامه ی کلاه قرمزی و بچه ننه دو پیرنگ اصلی را دنبال می کند , یکی انفجاز خانه ی کلاه قرمزی و آقای مجری توسط پسرعمه زا و دیگری یافتن بچه ننه و عواقب آن , در آغاز ما شاهد مشکلاتی هستیم که بواسطه ی بی خانمانی کلاه قرمزی و دوستان بوجود آمده است , پس از حدود نیم ساعت اولین نقطه ی عطف را می بینیم که یافتن بچه ننه است و ادامه ی زمان فیلم با اتفاقاتی که هیچ کدام تاثیری در پایان بندی ندارند سپری می شوند تا سکانس دادگاه و اتمام ماجرا ها .

همانطور که از چینش پیرنگ ها هم مشخص است فیلم مخاطب خود را به درستی تفکیک نکرده است , همه ی ما میدانیم اثری در ژانر کودک موفق است که علاوه بر جذب دنیای فانتزی کودکان , بیانی هم برای بزرگسالان و واقعیتهای جامعه البته با زبان سینما داشته باشد , به نوعی همان بحث سطح و عمق , که کلاه قرمزی هم چنین ادعایی دارد اما آنچه روی پرده مشاهده می شود غیر از این است تا جایی که به هر دو  گروه مخاطب لطمه زده است , مثلا آرم اداره ی گاز و معرفی خدمات بانک کشاورزی و سربازخانه و زندان جذابیتی برای مخاطب کودک ندارد یا همچنین توصیه مخاطب به دست نزدن به گاز و اجرای قطعه های موسیقی کودکانه برای بزرگسالان , بنابراین نا خواسته مخاطب گم می شود و با وقت تلف کردن های فیلم و پایان شعاری و تکراری اش ؛ این نقص به اوج خود می رسد ؛ سیر داستان دارای منظق دراماتیک نیست , دنبال دستشویی گشتن و زندانی شدن و خاستگاری و سربازی رفتن و میدان نبرد و بانک شناسی هیچ ربطی به دادگاه پایان فیلم ندارند , یعنی تصور کنید اگر بلافاصله بعد از معرفی شخصیت ها , سکانس دادگاه را میدیدیم , به جز چند جمله ی جزئی هیچ چیز فرق نمی کرد , این یعنی نویسنده هر جایی که دلش خواسته مخاطب را برده ؛ شوخی های دلخواهش را ایجاد کرده و با اتفاقی راحت و ساده , سر و ته همه چیز را هم آورده است . حتی برخی شوخی ها از قاب یک اثر کودک بیرون میزنند ؛ آنجا که حرف از تشخیص جنسیت و دستشویی و ازدواج کلاه قرمزی و مسائلی است که شاید زیاد به دغدغه های سنین خردسال ربطی نداشته باشند .

این را که در نسخه ی تلوزیونی کلاه قرمزی ؛ دیالوگ ها از موضوعات مختلف و نا مرتبط سر در می آورند و از این شاخه به آن شاخه می پرند نمی توان یک نقطه ی ضعف دانست اما در یک اثر سینمایی غیر از این است , چرب زبانی های کلاه قرمزی و شخصیت های بامزه ی کار به همراه چند موقعیت طنز تنها نقطه ی اتکای فیلم هستند که اتفاقا بواسطه ی برنامه ی تلوزیونی و دو فیلم قبلی برای مخاطب آشنا و گاها تکراری شده اند , به عبارتی می توان گفت کلاه قرمزی و بچه ننه ؛ نان پیشینه و حواشی خود را میخورد تا توانایی های فنی و سینمایی .

نگاهی به آثار موفق جهانی مشابه از جمله داستان اسباب بازی ها , شرک , پاندای کنکفو کار و … که در قسمت های چندگانه تولید شده اند ؛ نشان می دهد سازندگان همواره به هر فیلم جدای از قسمت های قبلی شخصیت و جذابیت داده اند , مثلا در پاندای کنکفوکار ۲ ما با یک داستان جدید , گره های درگیرکننده و درامی کاملا منطقی که با انگیزه ی شخصیت ها عجین شده است مواجه ایم که در مقایشه با قسمت اول شناسنامه ای مرتبط اما مستقل و کامل دارد , بحث اصلا در مورد توانایی های فنی و کامپیوتری نیست اصلا یکی از جذابیت های عروسک کلاه قرمزی سادگی آن است که حتی بدون حرکات چشم بازی خیره کننده ای ارائه می دهد ؛ مساله در نوشتار اثر است ؛ مثلا اگر کسی بدون داشتن هر گونه پیشینه ای فیلم را تماشا کند شخصیت آقای مجری را کاملا اضافی می پندارد , تازه اگر گیج نشده باشد که اینها اصلا چرا هم خانه هستند و شغل و کلا مختصات شخصیتی آقای مجری چیست ؟ چرا که هیچ حضوری در سیر داستانی ندارد و به جز نصیحت آخر صرفا یکی از ابزار صحنه است که در کنار بقیه موقعیت آفرینی میکند .

موسیقی محمدرضا علیقلی و شوخی های بامزه ی شخصیت ها همچنین معرفی کوتاه و دیرهنگام عروسک جدید فیلم به طراوت کار کمک کرده است ؛ مخصوصا سکانس مانور نظامی و شوخی های دادگاه با بازی غیرکلیشه ای و زیرکانه ی جبلی که نوع جدیدی از شوخی بامسائل جدی را معرفی کرده است .

حسن ختام نوشتارم بیشتر مرتبط با فضای کلی سینماست که سالهاست از بیماری بی مخاطبی رنج می برد ؛ مسلما فروش فوق العاده ی کلاه قرمزی اتفاق بسیار مبارکی است که ضمن کمک کردن به اقتصاد سینمای ایران به ما نیز کمک میکند بیماری های مزمن این سینما را بیشتر بشناسیم , سینمایی که فروش میلیاردی اخراجی ها  را ” بد سلیقگی عوام ” می داند و  توفیق کلاه قرمزی را ” بازگشت مردم به سینما ” ! براستی چه می شود که به جای کیفیت سینمایی آثار , هر چه را که دوست داریم نوستالژی دوران کودکی مینامیم و ضعف سینمایی اش را عزیز و مبارک , و آنچه را که دوست نداریم فاجعه ی هنری مینامیم و قابل تحریم و تقبیح , مسلما مقایسه ی فنی این دو فیلم اشتباه است اما به راحتی می توان از واکنش ها فهمید سالهاست حاشیه ها هستند که بر پرده ها رویت می شوند نه فیلم ها ؛ نگاهی به سایت ها , مجلات و فضاهای سینمایی گواه این مدعاست … و این نشان می دهد کلاه قرمزی ها هزار میلیارد هم بفروشند ؛ حال این سینما خوب بشو نیست .


لینک اختصاصی در جوان پرس

نظرات 6 + ارسال نظر

درباره مطلبی که نوشتی فعلا نظر خاصی موجود نیست .

خسته نباشی ...
کلا چیزی توی اون بالاخونه موجود نیست !

سلام.
الهیات خوندم و چیزی از سینما نمیدانم...

نمیدانم دکوپاژ چیست و یا زاویه دید و یا زوایای مکمل چیست...
نمیدانم راش ها ( Rushes ) چه هستند...
ولی شما عزیزان به عنوان متخصصین این رشته بگین که چرا من :

از فیلم به رنگ ارغوان خوشم می آید"مخصوصا" با بازی حمید فرخ نژاد.
من شیفته ی بازی های حمید فرخ نژاد هستم.بازی ایشون در فیلم "حبیب " که یادتون هست.
روح بلند حمید به قدری جا دارد که از یک تبهکار می تواند تبدیل به یک انسان پاک سرشت شود.
.......................................
نمیدانم چرا باید به همایون اسعدیان هزار بار تبریک بگویم.
نمیدانم چرا هزاربار طلا و مس هم ببینم یا بوسیدن روی ماه باز هم نگاهم را دریغ نمیکنم....

در درون نگار جواهریان چه استعدادی است که نقش هایش را با زندگی واقعی گره میزند؟گویی تو با یک مستند در ارتباط هستی و نه یک فیلم ....
______________________________
استاد پرستویی و دیگران هم که مخلصشون هستیم. مخصوصا با فیلم آژانس شیشه ایشان
______________________________
شهاب حسینی به نظر من بازیگر قدرتمندی است که خوب تقلید میکند و شمارا به اشتباه می اندازد.
تبریک به بازی های زیبای سید شهاب الدین بزرگوار مخصوصا در شوق پرواز ....
__________________________-
اما کسانی مثل حمید فرخ نژاد و نگار جواهریان و یا مادربزرگ مهربان تلویزیون و سینمای ما خانوم رابعه ی مدنی ...به نظر من قدرت تقلبد را ندارند.
آن ها خودشان را به نقش مس سپارند تا شخصیت داستان آن را روح ببخشد و نه ان ها کاراکتر را...

_______________________________
دوست میدارم هر که را که در راه تعالی و بالابردن هنر ایران زمین در کوشش است....

سلام
اینهایی که اسمشونو بردی بی نظیرن
البته من فیلم حبیب رو ندیدم
ولی ارتفاع پست فرخ نژاد رو بیشتر می پسندم
طلا و مس هم که واقعا درام کامل و روونی داره ...
ولی بیشتر از اینها هنگامه ی قاضیانی رو می پسندم
مخصوصا روزهای زندگی
ولی در کل از اخلاقیات این قشر مغرور خود بزرگبین بدم میاد
مثلا این که پرستویی خودش پاشد رفت مناطق زلزله زده و
توی هفت گفت " مطمئن باشید کمک ها رو خودمون به زلزله زده ها
میدم " انگار کمیته امداد دزده !
این رفتار که همیشه خودشونو از جامعه حدا میدونن
باعث شده دغدغه هاشون با دغدغه های مردم خیلی فرق کنه
یه مشت آدم تک بعدی بی مذهب بی باور
که اگه به اونا باشه جامعه رو دودستی میدن به ....
در کل
هنرمند یکی بود اونم کشتنش ...
اگه گفتی کی ؟؟؟

*Hamnafas* 16 مهر 1391 ساعت 22:50 http://SHAHDEMAHTAB.BLOGFA.COM

سلللللام
چه عجب
بسیار منتظرتان بودیم
راه گم کردی ؟

احمد ترابی 17 مهر 1391 ساعت 09:40

هنرمندی که کشته شد؟؟؟؟؟؟
نمیدانم.
ولی یه کسی رو میشناسم که تو ارومیه گمنام بود و ایشونو به شهادت رسوندند...

حاج آقا برائتی رحمة الله علیه ....

برائتی که واقعا معلوم نیست ...
منظورم آوینی بود

با سلام
دومین گردهمایی جهادگران و فعالان فضای مجازی استان کرمان
با سخنرانی دکتر حسن عباسی
زمان: دوشنبه 24/7/91 ساعت 13
مکان:تالار وحدت دانشگاه شهید باهنر کرمان
جهت دریافت کارت ورود و شرکت در این همایش از تاریخ سه شنبه 18/7/91 از ساعت 8 تا 12 صبح به دفتر قرارگاه سایبری 702 مراجعه نمایید.
آدرس:کرمان خیابان اقبال(شهیدنامجو) نبش کوچه شماره2 – قرارگاه سایبری 702
تلفن تماس:0341- 2444405

ما که ارومیه هستیم
ان شاء الله پیگیر جلسات هستیم
موفق باشید

سپیدبال 18 مهر 1391 ساعت 20:24

ما که کلا زیاد این چیزا حالیمون نیست...رفتیم فیلمو دیدیم و کلی هم خندیدیم..!!..اما جاهاییشو باهات موافقم:..اول اینکه دقیقا مخاطبش معلوم نبود..قسمتای کسل کننده برای بزرگترا و شوخیهای نامناسب برای بچه ها بعدشم اینکه پیام خاصی نداشت..یه مشت شوخی رو سر هم کرده بودن و آخرش هم بی هدف تموم شدو..البته منکر این نمکیشم که شوخی هاش خیلی خنده دار بود و من کلی خندیدم..!!
خلاصه این نظر ما...

خودت که زدی دهنشو سرویس کردی ...
آره منم خندیدیم کلی ...
ممنون

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد