فاش

فاش

هنر و سینما , شعر و ترانه , نقد و تحلیل , وب نوشتهای محمد احمدزاده
فاش

فاش

هنر و سینما , شعر و ترانه , نقد و تحلیل , وب نوشتهای محمد احمدزاده

مشهد

بگو کی باید جای جورابمو

صبا وقت رفتن نشونم بده


یه حس قشنگو تو برگشتنام

با دستای گرمش به شونم بده


.


بگو این سه سالو کجا گم کنم

تو رفتی و اون خونه رو باد برد


همه جای "مشهد" شبیه توئه

مگه میشه یک شهرو از یاد برد ؟



بی دار

این روزها

مشهد


پی نوشت :

1 . اگه رتبه ام خوب باشه , عکس کارنامه رو میزنم اینجا اگه خوب نبود به روی خودم هم نمی یارم ... لطفا سوال نفرمائید ...

2 . این روزها در مشهد به سر میبریم ...

در خـلـوت بعـد از یک تشیـــیع

دلم گرفته است

دلم به اندازه ی گستاخیتان

ای جماعت دروغ

گرفته است

دلم به امتداد زبانهاتان

ای سخنگران تفاخر

گرفته است

.

لبخند هاتان

تلخند هاتان

من شما در تمام شئون

مظهر اکبر فساد می بینم

شما

خود خدا خواندگان خویشید

و از این رو

هیچ !

.

تاریکخوانه ی ذهن هاتان

چراغی ندارد

و من

هنوز در تهاجم یک سوال

چگونه صحابه ی سیاه پوش شیطان را

" روشنفکر " بنامم ؟

دلم باورکنید

گرفته است

از تمام آنچه شما اید

از تمام آنچه دغا اید

.

دلم

قد یک فکه

شهید می خواهد ...



پی نوشت :

1 . توی ادامه ی مطلب یکی از نوشته های سلمان هراتی بزرگ است ... کسی که این جور وقت ها به دادم می رسد ... نام پست مال همان شعر اوست

2 . چند روز بعد نتایج ارشد اعلام می شود ... نماز خوان ها دعایمان کنند ...



ادامه مطلب ...

گاوخونی

باید برم , باید بری , تقدیر ما از هم جداست

رویای من تو زندگی تنهایی و تنهایی هاست


رویای من تو زندگی کابوس و بغض و حسرته

با ما نمی سازی , برو , خود سوزی اینجا عادته


من جنس آدم نیستم , چیزی شبیه خاطره ام

از من گذشته حال من , تا میرسم باید برم ...


من دور میندازم تو رو , مثل خودم مثل خدا

دارم خودم میگم عزیز ... من بی وفام با من نیا


از خنده ی مواج تو , سیل جوونی میرسه

مرداب پیر اشک من , تا گاوخونی میرسه


تا مرد رویا های تو , از من یه دنیا فاصله است

من اخته ی کابوس هام , رویام به مردن حامله است


من ما نمی شم با کسی , تنها ضمیر شب منم

یک عمره توی جمله هام مفعول فعل رفتنم


آشوبتو , بارونتو , من خوب میفهمم تو رو

چیزی نمیتونم بگم , تنها همین از من برو


واگیر داره این جنون , دستاتو از من پس بکش

کمتر بپرس از رفتنم , کمتر رو زخمم دس بکش


لابد نمیشه ساده گفت وقتی چشام خیس تره

"من نیستم اونی که هست" ... این هم که پیچیده تره ...


من کوه خوبی نیستم ... رو شونه هام جاری نشو

بدخواب میشی نازنین , درگیر "بی دار" ی نشو


از من برو مثل همه , وقتی تو هم یک عابری

تقدیر ما از هم جداست ... باید برم , باید بری


بی دار

زمستان 91 . ارومیه