پیشونی منو ببوس این دیگه بار آخره
این آبروی لحظه ی دل کندن از برادره
اشکاتو پاک کن و بایست , سنگر هنوزم مال ماست
بایست تا باور کنم گردان هنوزم روی پاست
یادت بیار روزی رو که با نخل ها هم خون شدیم
از خون جنون ُ رج زدیم , تا راهی مجنون* شدیم
یادت بیار روزی رو که , تنها سلاحت عشق بود
دشت هویزه* ؛ نیمه شب , فانوس راهت عشق بود
دردت رو می فهمم ولی ما بچه های کرخه* ایم
ماییم که تو شبهای خط , با صبح بیعت کرده ایم
من غرقه ی خونم ولی این اول دلدادگی است
پای وطن عاشق بمون , تا آخرین نفس بایست
پیشونی منو ببوس , اما به رفتنم نباز
بغضتو گم کن و بخند , نا گفته شو مثل یه راز
من میرم و پرچم تویی مردونگی کن کم نیار
حتی تو غربت دستتو تو دست خستگی نذار
تو قتلگاه فکه* باز , دشت ستاره رو ببین
مرگ یه آسمون شهاب , تو ظلمت میدون مین
پوتینتو محکم ببند , اگه تو دستات تاوله
میدونی مزد عاشقی , ترکش و گاز خردله
هنگامه ی پایان جنگ ,شروع یک مبارزه است
خام رسیدن ها نشو تا انتها این جاده هست
من غرقه ی خونم ولی , این اول دلدادگی است
پای وطن عاشق بمون ,تا آخرین نفس بایست
* : مکان های نام آشنا در زمان دفاع مقدس
بی دار مرداد 92
پی نوشت :
1 . این ترانه روی خاطره ی hello my friend از سردار قاسمی بزرگ نوشته شد ... از اینجا دانلود کنید
برادر ناراحت نباش
امثال آقا سعید هم روی کار نباشن خود خدا حواسش به انقلاب هست ...
ولی اینکه مردم هنوز فرق دوست و دشمن و نفهمیدن واقعا دردناکه ...
یا علی
سلان
آره ...
ممنون
ﺧﻴﻠﻲ ﻣﺮﺩﻱ
ﻳﻪ ﻧﻘﺪ ﻓﻴﻠﻢ ﺑﻨﻮﻳﺲ ﻣﺎﻫﻢ ﻳﻪ ﻓﻴﻀﻲ ببریم
قربونت ...
نه حالی هست و نه قلمی ...
ایشالله به وقتش ...
سلام
با دو دهه سابقه اما همچنان خام
.
.
.
.
.
هنوز زنده ام
سلام
منظورتو نفهمیدم ...
یکم خورد کن ...
شعر قشنگی بود
مثل اینکه جنگ نرمه شمارو عجیب کشونده به دفاع مقدس
حسه دیگه ... وقتی میگیره گرفته ...
اینو شب قدر نوشتم روبروی مسجد چهارده معصوم توی ایستگاه اتوبوس ...
حالا چه ربطی داشت نمی دونم ... !