فاش

فاش

هنر و سینما , شعر و ترانه , نقد و تحلیل , وب نوشتهای محمد احمدزاده
فاش

فاش

هنر و سینما , شعر و ترانه , نقد و تحلیل , وب نوشتهای محمد احمدزاده

پیشنهاداتی برای یک کابینه ی 60 ساله !

ایام , ایام تصویب کابینه ی دولت جدید است و آقای روحانی درگیر رای اعتماد گرفتن از مجلس , گفتیم در جهت کمک به فعالیت های دولت " نئو سازندگی " پیشنهاداتی بدهیم تا مفید فایده افتد ...


1 . با توجه به این که میانگین سنی وزرای پیشنهادی جناب روحانی 60 سال می باشد پیشنهاد می شود " بیمارستان دولت " نزد ساختمان پاستور جهت کمک به کهنسالان عزیز و رتق و فتق امور تاسیس گردیده , مراقبت های لازم از وزرای عزیز به صورت مستمر عمل آید .


2 . خواهشمندیم شدیدا از اعلام اخبار بد , تحلیل های دشوار , تماشای فیلم های وحشتناک ؛ حمل وسایل سنگین ؛ تلاش برای خدمت بیش از حد و خلاصه هرگونه فکر و خیال اضطراب آور در دولت آقای روحانی اجتناب شود , چرا که چند تن از وزرا سابقه ی سکته ی قلبی داشته , از نظر پزشکی مستعد یک شوک کوچک هستند .... , در همین جهت لازم است تابلوی بوق زدن ممنوع و لطفا نقد نکنید , به همراه چندین سرعتگیر در مقابل پاستور لحاظ شوند .



3 . مسلما دولت جدید باید در مواردی همچون واردات دندان مصنوعی ؛ سامان دهی خانه های سالمندان , خودکفایی در تولید پوشک کهنسالان , افزایش چاپ کتبی همچون  "پیرم پس هستم " , حمایت از تیم های پیشکسوتان , تاسیس کارگروه های " چگونه با 70 سال سن وزارت بکنیم " , تقدیر از هنرمندان بالای 120 سال , برگزاری سلسله کنفرانس های " پیری محدودیت نیست , مشغولیت است " , صندوق حمایت از ازدواج های آخر عمری , تولید آثار سینمایی با محوریت زندگی دایناسورها و  ... فعایت بسیاری کند , چرا که مسلما با روی کار آمدن این دولت محترم جامعه ی کهنسالان مطالبات برحق خود را بیش از پیش مطالبه خواهد کرد .


4 . برخی اشکال میگرند چرا فلان وزیر که " سنگ انداز فتنه " بوده است امروز بر کرسی وزارت می نشیند , جهت بستن دهان این جماعت کوته فکر مرتجع , پیشنهاد می شود دارو های مخصوص آلزایمر زا به تعداد کافی در مساجد , کتابخانه ها و دانشگاهها توزیع شود تا کسی چیز بی ربطی به یاد نیاورد و با خود نگوید : " ای بابا ... این یارو که فحش خواهر و مادر می داد به ............. ! حالا چیه میگه ........................... "


5 . از آنجا جناب هاشمی بزرگ به همراه فرزندان دلبند و دیگر آقازاده ها در دولت آینده حضور معنوی خواهند داشت و به تعبیر بزرگ پسته ی دوران که فرمودند " افراطی گری تازه دارد از بین می رود ... " از این پس بیشتر نیز به فعالیت های خیرخواهانه خواهند پرداخت , لازم می بینم چند سازمان در جهت دستیابی سریع تر به اهداف تاسیس گردد :

سازمان ملی اختلاص ,سازمان حفظ و نشر آثار استاد شهرام جزایری , مرکز مراقبت از کانتینر های صادراتی آقازاده ها , سازمان هواپیمایی ایران لندن مخصوص جاسوسهای عزیز مرتبط با بیت حضرات , کارگروه فتنه , بمرکز اسلامی فائز برگرفته از منویات حکیمانه ی علامه فائره ی هاشمی در مورد حجاب اسلامی , دوچرخه سواری زنان و ... ؛ بنیاد ملی پسته , سازمان زندان های حالی به هول مخصوص محتکرین نورچشمی ؛ سازمان جهانی بانوان قدرمتند تحت عنوان " اگه تقلب شد بریزید تو خیابونا " و ...


6 . حیف است مفهوم بلند تدبیر و امید در گوشه گوشه ی جهان طنین انداز نشود , تقاضامند است آقای روحانی دوباره فیلمی از خود بدون لباس روحانیت ( جهت تلطیف فضا ) ضبط کرده , اشاره کنند به صدای خوانندگان لرزشی دیگری همچون مدونا , تیلر سویف , جنیفر لوپز و ... علاقه مندند , از آنجا که ایشان همین کار را برای استاد شجریان - که از هر تریبونی به شریعت اسلام و خون شهدا و نظام توهین کرده اند - انجام داده اند , موارد دیگر نیز دور از انتظار نیست .



7 . با توجه قرار داد های نفتی درخشان و خاطره آفرین دوستان که آدم را یاد فتحعلی شاه قاجار می اندازد , توصیه می شود با توجه شروع کار دوباره این عزیزان مناطق " اضافی " کشور مشخص شوند تا در مذاکرات " اعتماد سازانه " مورد پیشکش به حضرات دشمن قرار گیرند , آخر چه کاریست رفاه مردم را فدای چهار تا بره بیابان بکنیم ! تازه به گفته ی جناب روحانی جای چرخیدن یک سانترفیوژ باید سبیلهای بابایمان ( قاجار ) بچرخد دیگر ... مملکت که همینطور نمی شود ...


8 . از آنجایی که طرح جلد مجلاتی همچون اندیشه پویا و توهین های بی سابقه ی رسانه های اصلاح طلب به رئیس جمهور قبلی خبر از بهار " اعتدال " در کشور دارد , خواهشمند است همایش های ملی تحت عناوین زیر برگزار گردد : اعتدال و عمه ی مخالف , من یک جاسوس معتدل , یک اعتدالی نشون بدم که از اونوش چهار تا خاتمی و 18 تیر درآد , معتدل روزی به ره اصوگرایی بدید , الف مثل اعتدال مثل انتقام و ... گفتنی است برگزاری این همایش ها زمینه ساز گفتگو های بیشتر در زمینه ی کتک زدن معتدلانه به هرگونه مخالف خواهد بود !



9 . با توجه به درخواست بعضی " سهامداران " دولت آقای روحانی نسبت به آزادی موسوی و کروبی , در خواست میکنیم دولت جهت جذب حداکثری موارد دیگری را نیز عملی کند , چرا که شکستن قلب های دردمند عزیزانی همچون شادمهر و ابی که شال بنفش اینور و آنور میکردند توی کلیپشان و انتظار دارند از ما کار خوبی نیست , برخی تصمیم های احتمالی به این شرح هستند :

برگزاری بزرگداشت سالانه ی اساتید دور از خانه کدیور , سروش و ...  , تقدیر از زحمات بی شائبه و مومنانه ی برادر رجوی در فتنه ی 88 , واگذاری مسکن مهر به اعضای گروهک تروریستی جند الله , تخصیص امکانات لازم جهت فعالیت میهن دوستانه ی کریستین امان پور , کامبیز حسینی و دیگر منادیان آزادی , دعوت ملی از پهلوی و معرفی ایشان به عنوان چهره ی ماندگار وطن دوستی , تاسیس نهادی جهت کمک به جاسوس های گمنام و زمینه سازی برای آشنایی و الهام گیری جوانان از ایشان , کمک به تولیدات اساتیدی همچون مخملباف , بهمن قبادی , شاهین نجفی و ... در جهت ترویج فرهنگ ناب اسلامی ؛ ثبت ایام میلاد تمام خائنین به مردم کلا از اول تاریخ در تقویم رسمی کشور و ...


10 . از آنجا که زنان در کابینه ی آقای روحانی هیچ نقشی ندارند در نتیجه هیچ چیزی هم برایشان متصور نیستیم ... بروید ظرفتان را بشورید ... زن را چه به این حرف ها !



پی نوشت :

و اما یک عکس توی ادامه مطلب است که اصلا عجیب نیست اما به فکرم فرو برد  .. کاملا بدون شرح ...


ادامه مطلب ...

داری می روی دکتر ...

دلم گرفت

چند روز بعد می رود

چیزی برایش نوشتم

توی ادامه مطلب است



ادامه مطلب ...

زرشک آقای مرسی !

انقلاب بدون رهبر ...

یعنی کشک

یعنی سیب زمینی

یعنی مرسی و یک مشت تکفیری تروریست اطرافش

که اسلامشان آمریکایی تر از سکولاریسم البرادعی است

زرشک , آقای مرسی

ای کاش در سران عدم تعهد به جای سلام به عمر بن خطاب و تفرقه افکنی

دست مقاومت می فشردی

ای کاش بشار را از سنگر اربابان مبارک نمی کوبیدی

ای کاش معنی دموکراسی را در کلام گنده باباهای غربی می فهمیدی

حالا برو کنار و به دموکراسی احترام کن !


.

انقلاب بدون رهبر

یعنی مصر

یعنی دهها سال جنگ و کشتار داخلی

یعنی یک رئیس جمهور با رای مردم بیاید و با تفنگ برود

یعنی شیر تو شیر خودمان

منتظر باشید

مصر آرام نخواهد گرفت ...



بعدا نوشت :

روی آهنگی که داره پخش میشه نوشتم 


جهان من یک نور کم دارد

یک عبور

یک ترس , مقابل یک غرور


جهان من یک نور کم دارد

و چند واهه ی تاریک , اضاف

وه که چه کلافه ام این روزها

وه چه کلاف ...


جهان من یک نور کم دارد و تنها

تنها ... تنها ... همین تنهای لعنتی

فیوز پریده ی جهانم است

تنها ... !


اگر من یک اصلاح طلب بودم مناظره نمی رفتم

اگر من یک اصلاح طلب بودم , کلت کمری توهین هایم را هیچوقت مقابل هفتاد و پنج ملیون ایرانی , نمی چسباندم به پیشانی نجابت پرسشگر ؛ این برخلاف آزادی بیانی است که خاتمی توی سر اسلام کوبید , این بر خلاف گفتگوی تجاوز هاست .


آقای عارف , وقتی اربده می کشی عصر جمعه , خواب زمستانی همان چهار تا طرفدارت به هم میخورد که هنوز نمی فهمند چرا سالهای شما سالهای پاسخگویی مسئولین نام گرفت , بسیجی ها دادگاهی می شدند و احدی حق نداشت از مسبب 18 تیر چیزی بپرسد , همان سالها که سیاه بازی راست و چپ تان براه بود و این وسط آقازاده ها کانتینر بازی می کردند با دارایی ملت .

اگر من یک اصلاح طلب بودم , نعره هایم را برای مجالس خصوصی با آقای پسته می گذاشتم و مقابل مردم مثل جناب چیز الدوله عشوه ی "ادب مرد به ز دولت اوست" سر می دادم , یا حداقل چیز , چیزی میگفتم ...

اصلا اگر من یک اصلاح طلب بودم مناظره نمی رفتم !!!


اگر من یک اصلاح طلب بودم می رفتم چهار تا کتاب اقتصادی میخواندم تا وانمانم مقابل پرسش های عملی این و آن , بابا ما خودمان ته شطرنج خراب کن های محل بودیم روزگاری ... اگر من یک اصلاح طلب بودم آن سوال های بی جواب حیدری را نه برای گدایی رای که برای وجدان خودم , می بردم تا پستوی عدالت وجودم , برای ترس خودم به مردم توهین نمی کردم ...


آقای عارف عزیز

اگر من یک اصلاح طلب بودم و معاون اول و خلاصه کلی تاراپ توروپ , فرق معدن و مکان خوشگل توریستی را از نوه ی نه ساله ام می پرسیدم و بعد می آمدم برای تغییر کانون قدرت و هر آن مزخرفاتی که دوستان انگلیس نشینم روانه کرده بودند ... کمتر می رفتم تور های توریستی این ور آنور و سعی می کردم در یک جلسه ی اقتصادی یاد خاطرات و دغدغه ی ارزشی و لرزشی جذب توریست نیافتم ...


اگر من یک اصلاح طلب بودم , توی پاسخ گویی به مردم زیر میز نمی زدم , مثل سعد آباد که روی میز میزدند در گوشم و بوس می دادم به استکبار ... اگر من یک اصلاح طلب بودم شاید خجالت می کشیدم از طلبی که سر شعار های تحمل مخالف سال 88 داشتم و یک لحظه می اندیشیدم , مردم می فهمند !


آقای روحانی بزرگ

اگر من یک اصلاح طلب بودم و لباس "روحانی" تنم بود , به مجری برنامه ی گفتگوی خبری دروغگو نمی گفتم , جفتک نمی زدم میان انتقاد حتی نادرستی که دوست ندارم , نا سلامتی اصلاح طلبان انتقادات شیطان بر خدا را از طریق کدیور ها و سروش تبیین و تایید کرده اند , نا سلامتی اصلاح طلبان معصوم را هم نیازمند نقد دانسته اند , آخ که اگر یک اصلاح طلب بودم مثل لاس های خاتمی با زنان ایتالیایی , عابدینی را هم غرق فرهنگ همگرایی و تنش زدایی می کردم !

تنش تنش تنش ... اگر من یک اصلاح طلب بودم وعده ی بخشیدن اتاق خوابم به جک استراو را علنی می کردم و خیال کنگره راحت می شد , موسوی که نیست , ما که هستیم ! این می شد انتهای همان تنش زدایی که افسارش را لندن چفت کرده بود روی بزدلی هایمان .


آقای روحانی قشنگ

اگر من یک اصلاح طلب بودم و بیان گیرایی به خوشگلی شما داشتم و با افتخار می توانستم نام پاچه دارانم را بخوارانم و بگویم , راه دور نمی رفتم , مردم ایران از راه دور خوششان نمی آید , خدا رحمت کند شیخی داشتیم مثل شما عقده ی مقایسه ی آرای باطله و آراء خودش بود , شما یادتان نیست چون اگر بود می گفتید چند هزار دلار آمریکا برایش هزینه کرد و چند میلیارد به کشور لطمه زد  , آن شیخ کبیر راه نزدیک را برگزید و ملت نه دی , خلع لباسش کردند , خلع حواسش کردند و به قول گفتنی رفت توی باقالی ها بله , مردم باید مرجع تقلید اصلاح طلبان باشند , مگر یادتان نیست استاد سورس دم رفتن به سید محمد خاتمی بزرگمان چه گفت ؟ " یادت نره عسلم , دموکراسی ... "


اگر من یک اصلاح طلب بودم از باقالی ها می ترسیدم , از این که جر بدهم دهانم را با قانون مداری و از همین اول سر حتی چهار تا سوال به قانون اهانت کنم ... مردم ایران متخصص باقالی شناسی هستند , فرزند امام هم باشد ... می شود باقالی اصل رفسنجان , اگر هی فرت و فرت نامه بدهد و آه و واویلا که ما از قدرت دوریم , خدا امام را رحمت کند , امام میخواست که از قدرت دور باشید .

اگر من یک اصلاح طلب بودم رک بگویم از همین الان خود را طبق گزارشات موثق برنده ی انتخابات معرفی می کردم و چهار تا بیانیه ی تپل هم چاق میکردم ؛ این مردم قدرتان را نمی فهمند , تا بی بی سی هست , زندگی باید کرد ...


آن قدر گفتم اگر اگر ... هوایی شدم یک هو ... راستی برای اصلاح طلب بودن سابقه ی چند سال خیانت به کشور لازم است ؟ 


من میخواهم با رای به شما از همین دوره شروع کنم !



شما را به خدا آقا را میکس نکنید !

شما را به خدا آقا را میکس نکنید !

پیشنهادات یک مخاطب برای انعکاس اندیشه های امام خامنه ای در صدا و سیما . ۳

.

اخبار شروع می شود ، آن طور که از تیتر ها بر می آید آقا امروز دیدار داشته است ، مجری شروع می کند یک ریز حرف زدن ... باید عادت داشته باشیم چهل دقیقه صدای یکنواختش را تحمل کنیم و بعد تازه هنگام تماشای اصطلاحا مشروح دیدار ، به عبارات سانسور شده ی آقا پی ببریم . فردا ... پس فردا ... نه دیگر خبری از آقا نیست ... می رود تا دیداری باشد ، سخنرانی ، سالگردی ، تا باز نام آقا به میان بیاید ... و این همه ی آنچیزی است که صدا و سیما از امام خامنه ای تحویلت می دهد . وقتی که دیگر سردرد می شوی از این همه نگاه سازمانی و مناسبتی ، مینشینی پای سیستم به تشریح دردهایت...  

.

همه چیز از جزئیات ظاهرا بی اهمیت شروع می شود ، چرا باید نام حضرت آقا در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران "مقام معظم رهبری" باشد ؟ آغاز مشکل همینجاست . وقتی شخصیت عظیمی را که دوست و دشمن بر کاریزمای همه جانبه ی آن اتفاق نظر دارند تا اندازه ی یک مقام حکومتی پایین می آوریم و از بعد سازمانی به آن می نگریم ناخواسته همین نگاه بوروکراتیک را به ذهن مخاطب منتقل میکنیم ، انگار احترام ما به آقا باید به خاطر مقام حکومتی او باشد ( مثل آن احترام های اجباری که به افراد مختلف در منسب های مختلف میگذاریم )  در حالی که شخصیت ایشان فرسنگها از این برداشت ها فاصله دارد ... وقتی کسی مفهومی ایدولوژیک دارد و قلمرو حکومت او بر قلب و جان مخاطبین است انصاف نیست با واژه ای جز "امام" خطاب قرار گیرد حال آنکه مساله ولایت فقیه فراتر از مباحث دولتی ریشه در عقاید و اندیشه های مردم دارد .  

.  

این عدم شناخت از ابتدایی ترین مسائل آغاز می شود و تا جایی پیش می رود که تا همین امروز حتی یک برنامه ( ی حداقل گفتگو محور ) به صورت تخصصی به تبیین و تفسیر راهنمایی ها و به تعبیر حقیر راه سازی های حضرت آقا اختصاص ندارد و نداشته است ! آیا واقعا ضروری به نظر نمی رسد ؟ این که به صورت موضوعی یا تاریخی بیانات و اوامر آقا با حضور بزرگانی همچون استاد رحیم پور نقد و تحلیل شود تا چند و چون کار برای همگان روشن شود و البته در بخش های مختلف فرهنگی و اجرایی اثر گذار باشد ؟ به عنوان مثال آقا مدتها قبل از انتخابات 88 فرمودند مراقب صحنه آرایی دشمنان باشید ، شاید اگر آن موقع مواضع آقا تبیین می شدند و از یک خبر شبانه فراتر می رفتند می شد تاثیر آن را در بصیرت افزایی جامعه دید .    

.

سعید قاسمی در دیدار با امام خامنه ای گفت : آقا جان متاسفانه داریم کاری را که با اوامر امام روح الله کردیم ، در قبال اندیشه های شما انجام می دهیم . و مگر غیر از این است ؟ این جملات را بخوانید : 

درست است که در غرب ، موسیقی رقص و لهو و سایر موسیقی های منحط وجود دارد ، اما در همان نقطه از جهان از دیر باز موسیقی های آموزنده و معنادار هم بوده است ، موسیقی ای که برای گوش سپردن به آن ، انسان عارف واقف خردمند ، می تواند بلیط تهیه کند،در سالن اجرای کنسرت بنشیند و ساعتی از آن لذت ببرد .۲  

.

حالا ما اگر نام حضرت آقا را پای این عبارات نبینیم باور نمیکنیم ، از این دست فراوانند اندیشه هایی که روز به روز از ایشان به بایگانی سپرده می شوند ، و ما هنوز نمیدانیم این مرد به چه چیزی فکر میکند ...   

.

ای کاش آن روز که ایشان با اطمینان عجیبی خبر از سرایت بیداری ملت های عرب به اروپا و آمریکا دادند ، آقایان یک میز میگذاشتند ، می نشستند می گفتند چرا ؟ یا دوستان مستند جمع می شدند می رفتند اروپا و منطقی تر از گزارشهای پروپاگاندای معمول به تحلیل مساله می پرداختند ... این اتفاقات مثل هزاران مورد دیگر نیافتادند تا امروز ببینیم شهر های آمریکا و اروپا یکی پس از دیگری صحنه شدید ترین اعتراضات به حاکمیت سرمایه داری  می شوند و جالب اینجاست هنوز کاری درخور توجه انجام نمی شود !  

.

متاسفانه هر گاه بحث از رهبری می شود یک فضای الکی مقدس حاکم می شود که ابدا مورد علاقه ی ایشان نیست ، حضرت آقا بارها بر کرسی های آزاد اندیشی اصرار داشته اند ولی متاسفانه این فضای نقد باب میل برخی مسئولین ترسو نیست ! وقتی شبهای تابستان به جای "دیروز امروز فردا" ها گزارش جشنهای کیش (که فقط و فقط کاربرد مصرف گرایی و تجاری داشت ) پخش میکنیم باید تردید کنیم دنبال چه چیزی هستیم ؟ آقایان صدا سیما قرص و محکم پشت امثال "نود" ایستاده اند اما به راحتی دیروز امروز فردا را ( که در جهت ایجاد گفتمان انقلاب که از توصیه های اکید حضرت آقاست ) به بایگانی می سپارند ..  

جایی از حاج آقای پناهیان شنیدم : " آنقدر موضع دفاعی و منفعلانه به خود گرفته ایم که امروز باید مطرح کنیم چرا حجاب ؟ در حالی که باید آنقدر کار میکردیم تا امروز همه بپرسند چرا بی حجابی ؟ " اینجا هم آنقدر گفتن از ولایت مطلقه ی فقیه را به حاشیه رانده ایم و یا به سبک قرون وسطایی به عنوان یک پیش فرض بدون منطق و غیر قابل فکر مطرح کرده ایم که باید سعی در اثبات آن داشته باشیم !   

.

جوانی که چیزی از ساده زیستی و زندگی علی گونه ی حضرت آقا ندیده است ، در مقابل این خلاء و البته سیاه نمایی های سفارشی بی بی سی چه می تواند بگوید ؟ در کدام سریال جذاب ، سراغ زندگی و سرگذشت شخصیت های اول انقلاب رفتیم ؟ اصلا تاریخ صدر انقلاب اسلامی کجای تولیدات نمایشی صدا و سیماست ؟ همیشه آثار انقلابی ( که معمولا هم مستند یا خبری هستند ) در حاشیه بوده اند و به جای آن امثال دلنوازان در بهترین ساعات پخش یکه تازی کرده اند ، آنجا که ران هاوارد ( در فیلم فرشتگان و شیاطین ) به قلب کلیسای واتیکان می رود و با حرفه ای ترین ابزار ، از پاکی کلیسا دم می زند ، ما هنوز در فیلم هایمان خجالت میکشیم به نام آقا اشاره کنیم !  

.

مادر یکی از شهدای مسیحی پس از دیدار با آقا گفت من امروز علی(ع) را دیدم . بازسازی همین اتفاق ساده که هزاران مورد از آن در زندگی شخصی حضرت آقا وجود دارد بهتر از صد ها گزارش یک سویه ی سیاسی تاثیر گذار است اما انگار هدف در گفتن از امام خامنه ای اثرگذاری نه بلکه رفع تکلیف است . 

.

حتی آنقدر به جذابیت بخش های خبری هم فکر نمیکنیم ؛ هر مخاطبی در مقابل هر متن چهل دقیقه ای خسته می شود اصلا چه نیاز است همه ی بیانات آقا توسط مجری خوانده شود ؟ بریده ی کوتاهی از بیانات با صدای خود آقا جذابیت بیشتری خواهد داشت اگر زحمت بکشیم بلافاصله در برنامه ای به تبیین گفته های ایشان بپردازیم . پخش مشروح دیدار ها هم که آدم را دق مرگ می کند ... فکر کنید آقا به میان جمعیت آمده است درست جایی که می توانی عشق را در نگاه اطرافیان و اظهاراتشان ببینی تصویر کات می شود ... حتی اجازه نداری دانشجویان آلمانی را که در اجلاس بین المللی به دست بوسی امام خود آمده اند ، ببینی ، چرا ؟ چون باید برویم از تبلیغات پوشک و پفک نمکی بهره مند شویم ...   

.

از آوینی بزرگ نقل می کنند به فیلم برداران روایت فتح می گفت : نمیخواهد لحظه ی شلیک موشک را بگیرید همین تصویر لبخند بسیجیان کافی است . فلسفه ی این هم در تاثیر نفس است ، این آقای ما تاثیر نفس دارد . تاثیر نفسی که هزاران ارباب حلقه های هالیوود به اثر گذاری آن نمی رسد ... شما را به خدا بگذارید پچ پچ های آقا توی گوش جانبازان را بشنویم ... شما را به خدا آقا را میکس نکنید . 

.

 دلم نیامد پایان کلام جملاتی از شهید آوینی بزرگ خطاب به امام خامنه ای نباشد .

( عزیز ما ای وصی امام عشق ! آنان که معنای "ولایت" را نمی دانند در کار ما سخت در مانده اند ، اما شما خوب میدانید که سر چشمه ی این تسلیم و اطاعت و محبت در کجاست . خودتان خوب میدانید که چقدر شما را دوست میداریم و چقدر دلمان می خواست آن روز که به دیدارتان آمدیم سر در بغل شما پنهان کنیم و سخت بگرییم . ما طلعت آن نگاه ازلی را در نگاه شما باز یافتیم . لبخند شما شفقت صبح را داشت و شب انزوای ما را شکست . سر ما و قدمتان ، که وصی امام عشق هستید و نایب امام زمان (ع) . ) ۱

.................................................. 

پی نوشت :

۱‌: مربوط به دیدار دیدار هنرمندان حوزه ی هنری با امام خامنه ای در آبان ماه 68, چاپ شده در ماهنامه سوره شماره ی آذر ماه 1368 

۲‌:بیانات امام خامنه ای در بازدید از صدا و سیما و سخنرانی در جمع اهالی موسیقی 9/5/75 

3:این مطلب را خیلی قبل تر ها نوشته بودم ... آن قدر این روز ها کیفور شدم از تماشای آقا و انصافا پوشش خوب رسانه ی ملی , زبان گفتنم باز شد ...    

 

 

اللهم احفظ امامنا الخامنه ای 

بی دار 

باشد به خیر انشاءالله